بدون تردید قدرت هر کشوری از عناصر و مولفه های مختلف تشکیل شده است که در کنار قدرت نظامی و اقتصادی ، قدرت دیپلماسی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است .به عبارت دیگر، دیپلماسی با سایر مولفه های قدرت همچون نظامی و اقتصادی و فرهنگی مکمل هم هستند و چه بسا قدرت دیپلماسی تکمیل کننده و تضمین کننده پیروزی قدرت نظامی است . به همین دلیل در بسیاری از عرصه های سیاسی و امنیتی، دیدگاه مبتنی بر چانه زنی از بالا و حملات نظامی از پایین مطرح است که بیانگر نقش واهمیت دیپلماسی در مقابله با قدرتهای بیرونی است.
یکی از عرصه های بسیار مهمی که در اواخر قرن بیستم واوایل قرن بیست و یکم علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، جامعه بین المللی نیز در آن درگیر بودند بحران افغانستان بود. از مجاهدین که در زمان اشغال افغانستان با ارتش سرخ شوروی می جنگیدند ایران و سپاه قدس حمایت می کرد. در زمانی که مجاهدین پس از بیرون راندن اشغالگران ارتش سرخ شوروی در تقابل با رژیم طالبان که از سوی پاکستان، آمریکا و عربستان حمایت می شد قرار گرفتند همچنان که بر حمایتهای ایران تکیه کرده بودند از حمایتهای هند و روسیه نیز برخوردار بودند.
در این مقطع، سپاه قدس ایران با فرماندهی شهید سردار سلیمانی نقش مهم و تعیین کننده ای در پیروزی جبهه شمال در بیرون راندن طالبان از کابل و سقوط رژیم آن داشت.
اما این تمام ماجرای پیروزی مجاهدین نبود. زیرا آنان زمانی پیروزی خود را بر طالبان جشن گرفتند که در کنفرانس بین المللی "بن" آلمان که برای تعیین وضعیت سیاسی افغانستان تشکیل شد موفقیتهای مهمی کسب کردند که مهمترین آنها، ایجاد نظام جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی با رعایت حقوق همه مذاهب و اقوام افغانستان بود.
اگر چه هنوز ابعاد کامل این کنفرانس وچگونگی پیروزی مجاهدین در کنفرانس "بن" مشخص نیست اما به گفته محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، سردار سلیمانی علاوه بر جبهه های جنگ، نقش مهم و تعیین کننده در موفقیت و نتیجه بخش بودن کنفرانس "بن" داشت. به گفته ظریف، اگر تلاشهای شهید سردار سلیمانی نبود هرگز این کنفرانس به نتیجه نمی رسید.این بدان معنا است که موفقیت مجاهدین سابق در جبهه های جنگ می توانست بی نتیجه بماند و محافل غربی بر اوضاع افغانستان مسلط شوند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سردار سلیمانی در مدیریت و فرماندهی دو جبهه نظامی و سیاسی افغانستان کاملا تبحر داشت و افغانستان امروز صلح و ثبات خود را مدیون رشادتها و توانمندیهای سرداران بزرگی همچون سلیمانی است که امنیت افغانستان را امنیت ایران می دانست.
با نگاهی به عناوینی که رسانه ها و همچنین شخصیتهای سیاسی و نظامی غربی در اوج شرارت و خصومت خود در باره سردار سلیمانی عنوان کردند می توان به گوشه ای از شخصیت و توانایی بالای این سردار بزرگ چهان اسلام در نتیجه بخش بودن تلاشهایش در کمک به حل بحران های بین المللی از جمله افغانستان پی برد .عناوینی مانند:
"فرمانده در سایه" ،"قدرتمندترین عامل بازطراحی خاورمیانه جدید" ،"کابوس اسراییل" ،"فرمانده قابل احترام"، "دشمن شایسته "، "مردی که همه جا هست " ،"دشمن تحسین برانگیز" ،"شوالیه ی سفید" "فرمانده مطمئن و با ثبات" ،"یک استراتژیست محاسبه گر" و "عمل گرای زیرک".
در همین حال، براساس نظرسنجی هایی که محافل غربی از جمله دانشگاه مریلند آمریکا انجام داده اند، شهید سلیمانی در نزد ایرانیان و محافل منطقه ای و بین المللی به شخصیتی اسطوره ای ، دینی و نمادی از وحدت ملی تبدیل شده بود و همچون آرش کمانگیر، برای حفظ تمامیت ارضی ایران و امنیت منطقه چونان سرباز و فرزند شایسته تا پای جان ایستاد.
به دلیل خلوص نیت و شخصیت والای سردار سلیمانی ، چه پیش ازشهادت و چه پس ازآن، مورد احترام، ستایش و توجه مردم و گروههای افغانستان بود. ازاینرواقدام تروریستی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در صدور دستور به شهادت رساندن قاسم سلیمانی با اعتراض گسترده در افغانستان روبرو شد. به جرات می توان گفت، جایگاه ممتاز و جهانی شهید سلیمانی نه تنها ناشی از رشادتهای نظامی ایشان در جبهه های جنگ ضد تروریستها در افغانستان ،سوریه و عراق بود بلکه شان و موقعیت منطقه ای و بین المللی این شهید والا مقام، متاثر از خصوصیتها و ویژگیهای اخلاقی ، انسانی ،درک بالا قدرت پردازش مسایل و تصمیم گیری صحیح و آنی و آموزه های اسلامی درونیش بود که به سرعت به چهره ای محبوب در میان دوست و دشمن تبدیل شد.به همین دلیل شخصیت سپهبد حاج قاسم سلیمانی برای تمام نسلهای جهان اسلام از جمله افغانستان جاذبه داشته و خواهد داشت .
منبع: مرکز مطالعات افغانستان
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/21732
تگ ها: